به گزارش خبرگزاری «حوزه»، به نقل ازحوزههای علمیه خواهران، مدیریت مدرسه محور از ویژگیهای بارز نظامهای آموزشی در دهه اخیر به شمار میرود و این مسئله موجب تحولات و دگرگونیهای زیادی در مراکز آموزشی کشورهای مختلف شده است و پس از انتصاب حجتالاسلام والمسلمین بهجتپور به عنوان مدیر حوزهها علمیه خواهران، مدرسه محوری به راهبرد و سیاست اصلی حوزههای علمیه خواهران تبدیل شده است و همه اقدامات این مرکز نیز در راستای همین راهبرد انجام میشود.
در آستانه برگزاری چهاردهمین اجلاس سراسری مدیران مدارس علمیه خواهران که با محوریت مدرسه محوری برگزار خواهد شد، گفتوگویی با حجتالاسلام سید محمدحسین هاشمیان رئیس مرکز برنامهریزی و نظارت راهبردی حوزههای علمیه خواهران در این خصوص انجام شده است که تقدیم خوانندگان معزز می شود :
خودتان را معرفی کنید و در خصوص سوابق اجرایی و تحصیلی توضیحاتی بفرمایید؟.
سید محمد حسین هاشمیان هستم. تحصیلات حوزوی را در سطح خارج فقه و اصول دنبال میکنم و تحصیلات دانشگاهی را نیز در دانشگاه امام صادق(ع) و دانشگاه تهران در رشته مدیریت تا مقطع دکتری گذارندم و در حال حاضر دانشیار دانشگاه باقرالعلوم قم و مدیریت گروه مدیریت راهبردی این دانشگاه را بر عهده دارم.
معاونت فرهنگی مسجد مقدس جمکران، معاونت پژوهش و برنامهریزی مسجد مقدس جمکران، مدیر گروه تبلیغ و ارتباطات دینی پژوهشکده باقرالعلوم سازمان تبلیغات، مدیر مطالعات راهبردی دفتر تبلیغات اسلامی و ... از جمله سوابق اجرایی و مدیریتی بنده است البته خدمت در حوزههای علمیه خواهران توفیق بسیار بزرگی است و عرض خواهم کرد که جایگاه حوزههای علمیه خواهران در نقشه مهندسی فرهنگی کشور و نقشی که امروز در تحولات فرهنگی دارد چقدر مهم، خطیر و بیبدیل است.
هیچ دستگاه و نهادی نميتواند نقش راهبردی که امروز از حوزههای علمیه خواهران انتظار میرود را ایفا کند بنابراین تمام این سوابقی که بیان شد در یک سمت و حضور و خدمت در حوزههای علمیه خواهران در سمت دیگر قرار دارد به این دلیل که امروز تحولات فرهنگی کشور در قالب سه عنصر کلیدی زن و خانواده، رسانه و سبک زندگی رقم میخورد به این معنی که تحولات فرهنگی کشور با این سه عنصر صورت میگیرد.
امروز رسانههای مختلف با تمرکز بر زن و خانواده، سبک زندگی زنان را هدف میگیرند و دگرگون میکنند و زمانی که سبک زندگی زن تغییر کند بهتبع سبک زندگی خانواده و جامعه نیز تغییر میکند و تحولات فرهنگی امروز کشور نیز از ناحیه سبک زندگی است، یعنی تغییر سبک زندگی منجر به تغییر نظام اخلاقی و ارزشی و در نهایت نیز منجر به تغییر باورها و بینشها میشود بنابراین تحولات فرهنگی کشور امروز بر مبنای مخاطب زن و خانواده رقم میخورد و از این جهت است که عرض میکنم در حوزه مأموریتی حوزههای علمیه خواهران موازی کاری وجود ندارد چراکه در عرصه فرهنگی کشور در بسیاری از حوزهها، نهادهای مختلفی فعال هستند ولی در عرصه زن و خانواده نگاه آموزشی، پژوهشی، تبلیغی و تربیتی فعالی جز حوزههای علمیه خواهران وجود ندارد.
امروزه عصر بازنماییها است یعنی ما یک ارائه، اصل کار و بازنمایی و بازتاب رسانهای داریم و به تعبیری گفته میشود قانون ۱-۹۹ که یک به معنی کار و ۹۹ به معنی بازنمایی و ارائه آن کار از طریق رسانه و رساندن آن کار به مخاطبان است و اگر ما از ظرفیت رسانه غفلت کنیم، بازتاب، اثرگذاری محیطی و گستره مخاطبان به شدت کاهش پیدا میکند.
متأسفانه امروز یک سلبریتی و چهره سینمایی مخاطب چند میلیونی در شبکههای اجتماعی دارد چراکه این شخص رسانه را میشناسد و از طریق رسانه با هزینه کم، بیشترین اثرگذاری را دارد و به همین دلیل مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران باید در کنار فعالیتهای درخشانی که دارد، برای استفاده مؤثر از رسانه جهت بازنمایی و افزایش ضریب نفوذ برنامهریزی کند.
یکی از سیاستهای راهبردی که مدیر حوزههای علمیه خواهران مطرح کردهاند بحث مدرسه محوری است، سهم مرکز برنامهریزی و نظارت در انجام این مهم در حوزههای علمیه خواهران چقدر است و چه کمکی میتواند برای تحقق این سیاست داشته باشد؟
مرکز برنامهریزی و نظارت راهبردی هرچند به عنوان یک مرکز در تراز معاونت یک بخش از بخشهای مجموعه است اما نگاه فرابخشی به راهبرد مدرسه محوری دارد؛ در خصوص راهبرد مدرسه محوری تفسیرهایی در حوزه آموزش، پژوهش، فرهنگی و تربیتی، استانها و ... میشود ولی در مرکز برنامهریزی و نظارت راهبردی نگاه جامع و فرابخشی وجود دارد.
قبل از اینکه ورود پیدا کنم به این مسئله که کار و تفسیر ما از مدرسه محوری چیست مایلم که در مورد معنای راهبرد مدرسه محوری توضیحاتی ارائه کنم.
راهبرد یک خط سیر و یک مسیری است که ضمن تعیین هدف، شیوه و روش طی مسیر و رسیدن به هدف را نیز تبیین میکند، راهبرد در حقیقت نظام موضوعات و مسائل مختلفی که میتواند در دستور کار بخشهای مختلف مرکز قرار گیرد را برای ما اولویتبندی و اولویت امروز ما را برای ورود اجرای عملیاتی تعیین میکند و مشخص میکند که منابع محدود انسانی، مالی، اطلاعاتی و زمانی به چه نحوی باید توزیع شود و ما باید بر اساس راهبرد چه منابعی را به چه برنامهای اختصاص دهیم تا بتوانیم به هدف خود دست پیدا کنیم.
بنابراین راهبرد یک واژه تشریفاتی نیست و زمانی که گفته میشود مدرسه محوری راهبرد حوزههای علمیه خواهران است، یعنی قرار است که مدرسه محوری در تمام فعالیتهای مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران در تمام لایهها اعم از ستاد، استان و مدارس تأثیرگذار باشد.
نظام و سیستم حوزههای علمیه خواهران بخشهای مختلفی دارد که در حال فعالیت هستند و افراد مختلفی در آن از جمله طلاب، استادان، نیروهای ستادی، مدیران مدارس و ... مشغول کار و فعالیت هستند، این بخشهای مختلف به لحاظ فردی مأموریتهایی را انجام ميدهند اما در کنار یکدیگر، مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران را ایجاد کردهاند.
ما در راهبرد مدرسه محوری بررسی کردیم که در بخشهای مختلف و از میان عناصری که در حوزههای علمیه خواهران مشغول فعالیت هستند، کدام خرده نظام از همه مهمتر است که اگر آن خرده نظام متحول شود و مبنای عمل قرار گیرد بهمثابه یک حلقهای از زنجیره است که اگر حرکت کند سایر حلقهها نیز به تبع آن حرکت میکنند و در خدمت همان حلقه اول قرار گیرند؛ زمانی که با این نگاه به بخشهای مختلف مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران نگاه کردیم به این نتیجه رسیدیم که مهمترین بخش، مدرسه است، یعنی همه بخشهای مختلف حوزههای علمیه خواهران در حال فعالیت هستند تا مدرسهای داشته باشیم که در آن مدرسه طلبهای پرورش پیدا کند که این طلبه ضمن آشنا بودن با معارف اسلامی، میتواند به عنوان یک مبلغ در محیط پیرامونی و حتی فعالیت در سطح ملی و بینالمللی نقشآفرین باشد و ما در نظام جدید برنامهریزی راهبردی مدرسه را در اولویت قرار دادیم، بنابراین مدرسه محوری یعنی اهمیت قائل شدن برای مدرسه و یعنی اینکه ما مدرسه را محور قرار دهیم تا در برنامهریزیها، سازماندهی و تخصیص منابع، مدرسه در اولویت قرار گیرد.
ما دو مفهوم سازمان و نهاد داریم و مدارس علمیه خواهران باید تبدل به نهاد شوند؛ نهاد مجموعهای است که نسبت به محیط و پیرامون خود بیتفاوت نیست و اقتضائات محیطی را در نظر میگیرد و به تناسب در فعالیتهایی که انجام میدهد بازبینی میکند بنابراین امروز مدارس باید تبدیل به نهاد شوند نه سازمانی که بسته است و هیچ نگرشی نسبت به محیط و اقتضائات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ... ندارد.
اولویت اول ما این است که طلاب را توانمند کنیم تا طلبه بتواند واکسینه شود و پاسخگوی نیازها و مشکلات محیط اطراف خود باشد.
تبدیل مدارس علمیه خواهران به نهاد به این معنی است که طلاب باید کمترین وابستگی را به مرکز و ستاد داشته باشند و خودشان محور فعالیتها باشند؟
دقیقاً همینطور است و تعبیری که مقام معظم رهبری نیز دارند آتش به اختیار است، این تعبیر تشریفاتی نیست؛ البته شاید بتوان گفت مقداری به دلیل ناکارآمدی سازمانها، ساختارها و نهادها است، متأسفانه نهادها و سازمانهای زیادی وجود دارند که با وجود منابع مالی زیاد ارزشآفرینی ندارند.
امروز فضای مجازی سبک کنشگراییهای فرهنگی را تغییر داده است و یک فرد میتواند با یک صفحه در شبکههای مجازی اثرگذاری فرهنگی بسیار زیادی داشته باشد و حتی ممکن است تأثیرات آن به مراتب بیشتر از صدا و سیما باشد؛ فضای مجازی فرازمانی و فرا مکانی است به عنوان مثال در شبکه اجتماعی اینستاگرام پدیده کشف حجاب و بیحجابی که از غرب به ما تحمیل میشود وجود دارد و خانمی این پدیده را راهاندازی کرده است و روز چهارشنبه را هم نشانهگذاری کرده و از مردم میخواهد که ویدیوهای یک یا دو دقیقهای با عنوان چهارشنبههای سفید از کشف حجاب خود ارسال کنند که بعضاً بازدید برخی از این کلیپها به بیش از یکمیلیون میرسد و این ظرفیت عظیمی است که در غرب از آن استفاده میشود.
برخی از نهادها ما به قدری توسعه ساختاری پیدا کردند که تا بخواهند واکنش نشان دهند، لطمه و آسیب وارد شده است لذا زمانی که مقام معظم رهبری از تعبیر آتش به اختیار استفاده میکنند، کنشگران فرهنگی را میطلبند تا بتوانند به لحظه و به هنگام تصمیم بگیرند و فعالیت کنند.
در واقع حوزه کنشگریهای فرهنگی دغدغه روز کشور و نظام است چراکه چالشهای فرهنگی و اجتماعی ما چالشهای بسیار خطرناکی هستند و اگر نتوانیم ظرفیت طلاب را فعال کنیم و آنها را در خدمت اسلام و انقلاب قرار دهیم باید نزد خداوند پاسخگو باشیم لذا مدرسه محوری به این معنی است که درون مدرسه این اتفاقات رقم بخورد.
نگاه راهبردی به معنی نگاهی است که مسائل را به تناسب محیط پیرامونی میسنجد و تحولات جامعه را میبیند و رصد میکند، در حال حاضر ما هر روز شاهد مسائل جدیدی هستیم و در نگاه راهبردی، طلاب و مدارس ما چنین رویکردی دارند و ما باید طلاب و مدارس را به این تفکر استراتژیک مجهز کنیم تا مسائل را رصد کنند و آنها را بههنگام ببینند و اقدام کنند.
متأسفانه نهادهای فرهنگی کشور مسئله را در زمانی که به بحران و فاجعه رسیده است تشخیص میدهند در حالی که ما باید با رصد و آینده پژوهی، مسائل را در مرحله پنهان، شناسایی و اقدامات لازم در آن جهت را انجام دهیم و اگر این اتفاق نیفتد ما همیشه در حوزه انفعال خواهیم بود چراکه در زمانی که مسئله به بحران و فاجعه برسد، ظرفیتهای حل مسئله محدود میشود.
ما در ادبیات مطالعات راهبردی تعبیری با عنوان مطالعات منطقهای داریم و به تعبیری میگوییم که «جهانی بیندیش اما منطقهای و محلی عمل کن» بنابراین ما باید ظرفیت منطقه را در نظر بگیریم.
رویکرد ما در مرکز برنامهریزی و نظارت راهبردی حوزههای علمیه خواهران این است که ظرفیتهای منطقه را فعال کنیم چراکه مسائل هر استان با استان دیگر تفاوت دارد، ما امروز به شدت از برنامهریزیهای عمومی و کلی سرخورده شدهایم و متأسفانه نظام فرهنگی کشور با این آسیب و آفت درگیر است و برنامهها برای تمام استانها و سراسر کشور تدوین میشود که کار اشتباهی است و حتی اگر مسئله فرهنگی نیز واحد باشد، ریشهها و زمینهها در هر استان متفاوت است و تا زمانی که ما نگاه عمومی به مسئله داشته باشیم، نسخه پیچی عمومی خواهیم کرد بنابراین اگر میخواهیم فعالیتهایی مؤثر باشد، باید نگاه منطقهای به مسائل مختلف داشته باشیم.
مدرسه محوری نگاه به ظرفیتهای استانی، شهرستانی و منطقهای است و بدون تردید اگر نگاه عمومی داشته باشیم فعالیتها اثرگذار نخواهد بود و همانگونه که گفته شد مدارس باید تبدیل به نهاد شوند تا با تعامل با محیط پیرامونی خودشان را تعریف کنند لذا ما باید تا جایی که ممکن است به سمت انعطاف در برنامهها حرکت کنیم و در جاهایی که کلیات قابل تعمیم است، تعمیم دهیم و در مواردی که نیاز است به اقتضاء محیط توجه شود باید متناسب با آن اقتضاء از ظرفیت مدارس استفاده کنیم.
عملکرد امسال ما به این گونه بود که به مدارس اعلام کردیم که برنامههای فرهنگی خود را به ما پیشنهاد بدهند تا ظرفیتهای مدرسه در نظر گرفته شود و براساس اقتضائات و ظرفیتها برنامهها اجرایی شود و اگر این اتفاق صورت گیرد مدارس علمیه خواهران میتوانند به عنوان یک نهاد محیطی عمل کنند.
به نظر من تاکنون تنها ۲۰ درصد از ظرفیت حوزههای علمیه خواهران فعال شده است و ما اگر بتوانیم این ظرفیت را فعال کنیم تحولات فرهنگی کشور را میتوانیم به ثواب نزدیک کنیم و این چالشها را از سر بگذارنیم.
باتوجه به اینکه پیگیری مباحث محتوایی چهاردهمین اجلاس سراسری مدیران حوزههای علمیه خواهران توسط مرکز برنامهریزی و نظارت راهبردی انجام میشود، لطفاً توضیحاتی در این خصوص ارائه کنید؟
یکی از سنتهای حسنهای که از گذشته در حوزههای علمیه خواهران وجود داشت، برگزاری اجلاس سراسری مدیران مدارس است که در یک بازه زمانی محدود از مدیران مدارس دعوت میشد تا با هماندیشی به اجماع فکری برای تحقق برنامهها برسند.
امسال حجتالاسلام والمسلمین بهجتپور مدیر حوزههای علمیه خواهران ابتکار داشتند و گفتند با توجه به اینکه نخستین سال حضور ایشان و برخی معاونان در مجموعه است و تغییراتی نیز حاصل شده است، از این ظرفیت برای انجام یک کار عملیاتی استفاده شود تا بتوانیم با هماندیشی با مدیران مدارس، در حوزههایی که نیاز تحول ایجاد کنیم.
ما برای راهبرد مدرسه محوری نگاه گفتمانی داشتیم و سعی کردیم تا از ظرفیتهای اندیشهای مدارس استفاده کنیم و به همین دلیل نیز مدیر حوزههای علمیه خواهران علاوه بر بازدید از مدارس، در شبکه کوثرنت نیز حضوری فعال داشتند و چالشها را میدیدند و به معاونان برای پاسخگویی ارجاع میدادند و این جریانی بود که از حدود ۶ ماه گذشته آغاز شد و همچنان نیز ادامه دارد.
در نهایت تصمیم گرفته شد تا مشارکتی که در کوثرنت وجود داشت در قالب کمیسیونهایی تخصصی مجازی ادامه پیدا کند و در پایان نیز به اجلاس سراسری مدیران مدارس حوزههای علمیه خواهران ختم شود به این معنی که اجلاس سه روزه به حدود سه ماه توسعه پیدا کرد و فرازمانی و فرامکانی شد البته نتیجهگیری و جمعبندی نهایی در روز اجلاس انجام میشود چراکه فضای مجازی اقتضائات خاصی دارد و بدون تردید انتقال برخی پیامها به صورت حضوری بسیار بهتر و تأثیرگذارتر است.
بنابراین با توجه به طبقهبندی که از کمیسیونهای مجازی صورت گرفت، ما در قالب ۱۰ کمیسیون مسائل و محورهای راهبردی که باید بسته عملیاتی برای حل آنها ارائه دهیم را در کوثرنت برگزار کردیم که امیدواریم برگزاری این کمیسیونها مؤثر باشد و موجب شود به اهداف و نتیجه مطلوب دست پیدا کنیم؛ همچنین باتوجه به اهمیت استفاده از ظرفیتهای دانشآموختگان و خروجیهای حوزههای علمیه خواهران در جامعه و در تعامل با دیگر مراکز یک کمیسیون ویژه برای دانشآموختگان برگزار خواهد شد.